هی میگن اگه اینجوری بشه که سنگ رو سنگ بند نمی شه. اگه اونجوری بشه که سنگ رو سنگ بند نمیشه. 
آقایان و خانم های عزیز با پوست و گوشت و استخوانم حس می کنم و با چشمانم لمس میکنم که در جامعه ی ما هیچ جا هیچ سنگی روی هیچ سنگی بند نمی شه و نیست.
همه چیز در هم و بر هم. همه چیز ناقص و نیم بند.
همه چیز الله بختکی.
همه چیز بزن در رو ای.
همه به ناچار و نا به چار حقه باز یا گرفتار حقه بازان.
اول و وسط و آخر همه چیز نگرانی و آشفتگی و رنج و ترس.
همه حیران و انگشت به دهان.
همه در حال نقشه و یا گرفتار نقشه.
آن جهنمی که جامعه شناسان پیش بینی می کنند.
آن فسادی که اخلاق گرایان ترسیم می کنند.
آن هرج و مرجی که حقوق دانان از آن نام می برند.
آن انحطاطی که فلاسفه تاریخ بدان اشاره می کنند.
آن حرمان و غفلت و هجرانی که عرفا می گفتند.
آن اختلال نظام فقیهان و آن زندگی تباهی که فلاسفه تشریحش می کردند.
همه و همه در جامعه امروز ایران در حال رخداد است.
تمام شد رفت. خلاص. یا بمان و بسوز و بسوز و ویران شو.
یا بمیر یا اگر می توانی چمدانت را ببند و هجرت کن به جایی که اینجا نباشد.